کشته شدن مرموز دختر جوان

کشته شدن مرموز دختر جوان
راننده جوان همزمان با مرگ مرموز نامزدش در صحنه تصادف، با دستور بازپرس جنایی تهران و برای کشف این معما بازداشت شد...
 
 
راننده جوان همزمان با مرگ مرموز نامزدش در صحنه تصادف، با دستور بازپرس جنایی تهران و برای کشف این معما بازداشت شد.
به گزارش خبرنگار جنایی ایران، سحرگاه دیروز پسر جوانی با اورژانس تهران تماس گرفت و به متصدی تلفن گفت: «با سرعت زیادی در جاده جاجرود رانندگی می‌کردم که ناگهان با حفاظ آهنی کنار جاده برخورد کرده و نامزدم که کمربند ایمنی نبسته بود از پنجره به بیرون پرت شد، حالش هم به هیچ عنوان خوب نیست.» امدادگران اورژانس پس از حضور در محل حادثه و معاینه دختر جوان مرگ وی را تأیید کردند. اما با توجه به مشکوک بودن موضوع، بلافاصله مأموران کلانتری 206 بومهن را در جریان قرار دادند. بازپرس محمدشهریاری و تیم جنایی که برای بررسی ماجرا در محل حادثه حضور یافته بودند در نخستین تحقیقات با آثار جراحت شدید ناشی از اصابت ضربه‌های جسم سخت و برنده روی بدن دختر – 23 ساله – روبه‌رو شدند. سامان – 25 ساله – که خود را نامزد او معرفی می‌کرد گفت: « دیشب زهرا خانه ما بود حوالی سحر تصمیم گرفتیم با خودروی نامزدم به جاجرود و سد لتیان برویم. البته حال طبیعی نداشتم و با سرعت بسیار زیاد رانندگی می‌کردم که ناگهان با حفاظ آهنی کنار جاده برخورد کرده و نامزدم از پنجره بیرون پرت شد.» اما بازپرس و کارشناسان وقتی پس از بررسی وضعیت خودرو، آثار تصادف یا برخورد شدید ندیدند، با طرح فرضیه قتل دختر جوان به دست نامزدش به وی مشکوک شده و بازپرس شهریاری دستور بازداشت راننده جوان را صادر کرد. سپس جسد دختر جوان برای تعیین علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات تخصصی از متهم و خانواده قربانی در دستور کار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

همت مضاعف ، کار مضاعف در کلام بزرگان

 

اشخاص بزرگ و با همت به کوه مانند، هر چه به ایشان نزدیک شوی عظمت و ابهت آنان بر تو معلوم شود و مردم پست و دون همانند سراب مانند که چون کمی به آنان نزدیک شوی به زودی پستی و ناچیزی خود را بر تو آشکار سازند. « گوته »

ایرانیان هر گاه پُشتکار داشته اند شگفتی ها آفریده اند . « ارد بزرگ »
صاحب همت در پیچ و خم های زندگی هیچ گاه با درماندگی روبرو نخواهد شد. « ناپلئون » 
آنان که مدام دل نگران ناتوانان هستند هیچ گاه نمی توانند ناتوانی را نجات بخشند ! با اشک ریختن ما ، آنها توانا نمی شوند باید توانا شد و آنگاه آستین همت بالا زد . « ارد بزرگ »
 
هر که در سیرت و رفتار پیشینیان نظر کند ، متذکر می شود تا چه اندازه از همت مردان واپس مانده است . « همدون قصار »
کار ، بهترین تسکین دهنده ، افکار پریشان ، و غم است . « ارد بزرگ »

آغاز هر کار مهمترین قسمت آن است . « افلاطون »
برای پیشرفت سه چیز لازم است: اول پشتکار، دوم پشتکار، سوم پشتکار. « لرد آویبوری »

در پشت هیچ در بسته ای ننشینید  تا روزی باز شود . راه کار دیگری جستجو کنید  و اگر نیافتید همان در را بشکنید . « ارد بزرگ »
داشتن پشتکار ، تفاوت ظریف بین شکست و کامیابی است. « سارنف »
پشتکار گوهر مردان و زنان فرهمند است . « ارد بزرگ »

مردانگی تنها به مرد بودن نیست ؛ به همت و گذشت است.
« هگل » 

 

جملات قصار حکیمانه

وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد ، دلیلش آن است که شما هم چیز زیادی از او نخواسته اید . مارسل پیره وو

هرروز صبح پس از بیدار شدن ، بی درنگ مشغول مهم ترین کاری که باید انجام دهید شوید و سعی کنید آن را به اتمام برسانید . برایان تریسی
      
توهین ها مانند سکۀ تقلبی اند . ما ناگزیریم آنها را بشنویم ، ولی مجبور نیستیم قبولشان کنیم . رسورجن

آنچه بدست خواهی آورد فراتر از رنج و زحمتت نخواهد بود . ارد بزرگ

قبل از ازدواج دربارۀ تربیت اطفال شش نظریه داشتم ، حالا شش فرزند دارم ولی دارای هیچ گونه نظریه ای نیستم  . روچستر

با تکرار مرتب این جمله در خود انگیزه ایجاد کنید : کار را همین الان انجام  بده ! کار را همین الان انجام بده! . برایان تریسی
   
با شلاق اراده می توان اسبی وحشی و سرکش را رام کرد . راسین

بسیار یاد کردن از سختی های زندگی ، بردگی می آورد .  ارد بزرگ

انسان در هر کار باید بداند کجا باید ترمز کرد . ضرب المثل فرانسوی

تلویزیون از عوامل مهم اتلاف وقت است . این وسیله می تواند خدمتکار خیلی خوب و یا ارباب خیلی بدی باشد . برایان تریسی
      
انسان محل اشتباه و فراموشکاری است . بنیامین فرانکلین

گذشتن از سختی های پیش رو ، چندان سخت تر از آن چه پشت سر گذاشته ایم نخواهد بود . ارد بزرگ

آدم ها فقط در یک چیز مشترکند : متفاوت بودن . رابرت زند

زیادی سخت نگیرید . گاهی هم لازم است دست از کار بکشید و از سکوت لذت ببرید . برایان تریسی
      
تمام وعده و نویدهای دنیا فریبی بیش نیست و بهترین دستور و بهترین دستور زندگانی این است که اعتماد به نفس داشته باشی و و در پرتوی سعی و مجاهدت خود به مقامی برسی . میکلانژ

آنکه سختی نکشیده ، نرمی و بهکامی نخواهد داشت . ارد بزرگ

انسان در عالم چون شبح سرگردانی است که در عبور از این راه حیاتی سایه ای از خود به یادگار نمیگذارد . ویکتور هوگو

تعلل در کارها می تواند وقت ، زندگی و موفقیت را از شما بدزدد. قاطعانه تصمیم بگیرید که آن را از بین ببرید . برایان تریسی
  
انسان در کنار دیگران عاقل تر است تا در کنار خویش . لاروشفوکولد 


ارزش سختی های روزگار را باید دانست ، آنها آمده اند تا ما را  نیرومندتر سازند . ارد بزرگ

انسان در هر سنی که از کار بازماند بهتر است که بعد بی درنگ بمیرد . ادیسون

برنامه ریزی و سازماندهی کارها از قبل باعث پیشرفت ناگهانی کیفیت عملکرد شما در زندگی می شود . برایان تریسی
     
هنگامی که در سکوت شب گوش فرا دهی خواهی شنید که کوهها و دریاها و جنگلها با خود کم بینی و هراس خاصی نیایش می کنند . جبران خلیل جبران

مستمند کسی است ، که دشواری و سختی ندیده باشد . ارد بزرگ

جمع مال ، تحصیل کامیابی ، کسب دانش و شهرت ، هیچکدام با تندرستی برابری نمی کند . برای حفظ تندرستی باید از هر چیز که برای تندرستی مضر است پرهیز کرد . مخصوصاً از شهوت روانی . شوپنهاور  


در تمام فعالیت های خود کار نکردن خلاق را تمرین کنید . بدین صورت که آگاهانه تصمیم بگیرید که انجام چه کارهایی ضرورت ندارد تا بدین ترتیب وقت بیشتری برای انجام کارهای کلیدی و مهم داشته باشید . برایان تریسی
      
طلوع و غروب عشق ، خود را به وسیلۀ درد تنهایی و جدایی محسوس می سازد . لابرویر

دشواری ، به هدف ما ارزش می بخشد . دشواری بیشتر ، ارزش فزونتر . ارد بزرگ

در زندگی ثروت حقیقی مهربانی است ، و بینوایی حقیقی خودخواهی . وینه

اصل پارتو می گوید که شما می توانید کارها را به دو دسته تقسیم کنید : تعداد کمی کارهای مهم و تعداد زیادی کارهای بی اهمیت . شما مشغول انجام کدامیک هستید؟ . برایان تریسی
      
موسیقی؛ صدای خداست. پور سینا

سختی های بزرگ به آدمی نیرویی دو چندان می بخشد . ارد بزرگ

آز مایه نگرانی و تشویش خاطر است .  بزرگمهر

برای غلبه بر تعلل در کار ، قبل از شروع ، با تهیه لیستی از تمام مراحل انجام کار خود را کاملا آماده کنید . برایان تریسی
    
راز جوانی من در این است که هر روز چیز تازه ای یاد می گیریم . سولون

گیتی همواره در حال زایش است و پویشی آرام در همه گونه های آن در حال پیدایش است . ارد بزرگ

بدست آوردن آنچه را که ما آرزو داریم موفقیت است اما چیزی را که برای بدست آوردنش تلاش نمی کنیم ، خوشبختی است . لوسیا

همیشه قبل از انجام هر کار کوچک و جزئی از خود بپرسید : اگر این کار اصلا انجام نشود چه پیش خواهد آمد؟ . برایان تریسی
      
آن کس که به آموختن کوشاتر و گوشش به دانش نیوشاتر است ، امیدوارترین کسان است . بزرگمهر

نرمش و سازگاری با گیتی از هر کمین دلهره آوری ، رهایی مان خواهد بخشید . ارد بزرگ

 وارد عمل شدن بدون برنامه ریزی علت همه شکست هاست . آلکس مک کنزی
  
هرگز وسوسه نشوید که ابتدا کارهای جزئی را انجام دهید . این کار ممکن است همه زحمات شما را به باد دهد . برایان تریسی
 
با گریه به دنیا می آیی اما چنان زندگی کن که با خنده از دنیا بروی . سرنگ

برای شناخت آدمیان ، بجای کنکاش در اندیشه تک تک آنها ، بدنبال شناخت پیشوای انگاره و خرد آنها باشید . ارد بزرگ

یک مسافر خوب از خود هیچ ردی بر جا نمی نهد.  لائو تسه 

اگر برای شروع کار مشکل دارید ، بی درنگ قسمت کوچکی از کار را انجام دهید تا راه بیافتید . برایان تریسی
      
 اگر ما چیزی را می خواهیم برای آن نیست که دلیلی بر آن پیدا کرده ایم بلکه چون آن را می خواهیم برایش دلیل پیدا می کنیم. شوپنهاور 

 کشوری که دارای پیشوایی بی باک است همه مردمش قهرمان و دلیر می شوند . ارد بزرگ

آن که پیروی  خرد است دل به هوس نمی سپارد . بزرگمهر  


کارهای خود را مثل کالباس برش دهید و به کارهای کوچک تقسیم کنید . یک تکه از  کار را انتخاب کنید و بی درنگ انجام آن را آغاز کنید . برایان تریسی

علمی که با تقوا و پرهیزگاری همراه نباشد پشیزی ارزش ندارد .  لویی

بی پایبندی به نظم در گیتی  ، ویژگی آدمهای گوشه گیر است که عشق و احساس را سپر دیدگاههای نادرست خود می کنند.  ارد بزرگ

علمی که تو را اصلاح نکند گمراهی است و مالی که تو را سود ندهد وبال است . ضرب المثل چینی

می توانید یک کار بزرگ را مثل یک قالب پنیر در نظر بگیرید که می خواهید آن را بخورید . آن وقت یک تکه پنج دقیقه ای از آن را جدا کرده و بی درنگ آن را  انجام دهید . برایان تریسی
      
اختراع پول ، قاتل خوشبختی بشر شد .  سنگا

آرمان ما نباید موجب نابودی دیگران گردد آرمانی ارزشمند است که بهروزی ما و دیگران را در پی داشته باشد . ارد بزرگ

سخنان سودمند را باید نشر کرد مانند افشاندن تخم گندم  ، هر چند آب و هوا و زمین به رویاندن و بار آوردن دانه ها یاری نکند باز در گوشه و کنار خرمن ، سنبلها و خوشه های معدود سر دهد و خواهد رویید . لقمان

در انجام کارها برای پاداش دادن به خودتان نیز برنامه ریزی داشته باشید . هر قسمت کوچکی از کار که تمام می شود پاداش کوچکی به خودتان بدهید . برایان تریسی

آن که طالب آسایش جان و تن است باید شکیبا و بردبار باشد ، در دوستی  و داد و ستد با مردم کژی و کاستی و فریبکاری نکند . چون گناهی از کسی بیند و بر او دست یابد ببخشد ، و کینه خواه و تیز خشم و دشمن سوز و نا بردبار نباشد . بزرگمهر

همیشه بدنبال سرنوشتی بهتر برای خود باش ، و اگر کسب دانش  آرمانت است هر آنچه در این مسیر رنج ببری ارزشش را دارد . ارد بزرگ

بهترین درمان برای قلوب شکسته این است که دوباره بشکند . سام منتز

خود را مجبور کنید که کارها را تمام کنید . وقتی کاری را شروع می کنید تا تمام نشده است دست از کار نکشید . برایان تریسی 


برای ازدواج کردن بیش از جنگ رفتن شجاعت لازم است . کریستین 

 

چو گرمای تن مردان و زنان کهن به آسمان پر کشید با یاد خویش اندیشه هواخواهان خود را گرما دهند .  ارد بزرگ

ایده های ازلی دریافته از تامل ناب هستند و مایه اساسی و ابدی تمام پدیده های جهان را بازگو می کنند. این ایده ها متناسب با ماده ای که واسطه بازگویی آنها هستند ، جامه نقاشی ، شعر، مجسمه سازی یا موسیقی می پوشند . تنها سرچشمه هنر معرفت بر ایده هاست و تنها هدف آن انتقال این معرفت است.  شوپنهاور

تمام روز را کار کنید و هر دقیقه را هم به حساب بیاورید . برایان تریسی
       
هر عادتی در ابتدا مانند یک نخ نازک است . اما هربار که یک عمل را تکرار می کنیم ما این نخ را ضخیم تر می کنیم و با تکرار عمل نهایتا این نخ تبدیل به طناب و بلندی می شود که برای همیشه به دور فکر و عمل ما می پیچد. اریسون سووت ماردن

آدمهای پلیدی هستند که با زمان سنجی مناسب ، از نگرانی های همگانی بهره می برند و خود را یک شبه رهایی بخش مردم می خوانند . ارد بزرگ

فکر خوب معمار و آفریننده است . دیل کارنگی

اگر هر روز دو بار و هر بار به مدت 20 دقیقه برای صرف چای دست از کار بکشید و اگر در سال 50 هفته کار کنید روی هم رفته معادل 10000 دقیقه یا 166 ساعت در سال وقت صرف این کار کرده اید . از وقت خود عاقلانه استفاده کنید . برایان تریسی
       
اندیشه و تفکر پشتوانه ای بزرگ در سراسر حیات بشر است و انسان بی اندیشه و تفکر به ماده ای بی روح می ماند . پاسکال

مهم ترین رازهای نهان سیاست بازان ، چیزی جز پیگری اندیشه مردم کوچه و بازار نیست . ارد بزرگ

تمام پیشرفتهای عالمگیر خود را مدیون تفکر منظم و یادداشت برداری دقیق هستم . ادیسون

هر فرد به طور متوسط در روز یک ساعت ، و با در نظر گرفتن 250 روز کاری در سال سالانه 250 ساعت از وقت خود را صرف خوردن ناهار می کند . از این وقت عاقلانه استفاده کنید . برایان تریسی
       
افکار افراد متفکر خودبخود می اندیشد . ارنست دیمنه

کودکی که گناه خویش را بدون پرسش ما به گردن می گیرد در حال گذراندن نخستین گام های  قهرمانی است  .  ارد بزرگ

شما می توانید بانگ طبل را مهار کنید و سیم های گیتار را باز کنید ، ولی کدامیک از فرزندان آدم خواهد توانست چکاوک را در آسمان از نوا باز دارد؟ . جبران خلیل جبران

انسانهای برتر از وقت خود به گونه ای استفاده می کنند که گویی دیگران نظاره گر اعمال آنها هستند ، حتی وقتی که تنها هستند و کسی آنها را نمی بیند . برایان تریسی
       
بدگمانی میان افکار انسان مانند خفاش در میان پرندگان است که همیشه در سپیده دم یا به هنگام غروب که نور ظلمت بهم آمیخته است بال فشانی می کند . بایگون

کسی که همسر و کودک خویش را رها می کند ، در پی خفت ابدیست . ارد بزرگ

اگر یک بار دیگر به دنیا می آمدم بسیار سبک تر گردش می کردم. در بهار با پای برهنه زودتر به راه می افتادم و در خزان با همان پاها، دیرتر برمی گشتم، بیشتر می رقصیدم شنگول تر اسب سواری می کردم و داوودی های بیشتری می چیدم. نادین استیر

همیشه برای انجام کارهایتان جدول زمان بندی شده داشته باشید و تمام کارها و قرار ملاقات ها را در آن بنویسید . برایان تریسی
       
انسان خوشبخت آن کسی است که حوادث را با تبسم و اندکی دقت بعلت وقوع آن تلقی وقبول نماید . مترلینگ

هرگز به کودکانتان نگویید پیشه آینده اش چه باشد همواره به او ادب و ستایش به دیگران را آموزش دهید چون با داشتن این ویژگیها همیشه او نگار مردم و شما در نیکبختی خواهید بود و اگر اینگونه نباشد هیچ پیشه ای نمی تواند به او و شما بزرگواری بخشد . ارد بزرگ

بخاطر بسپاریم که تنها راه تامین خوشبختی این نیست که متوقع حقشناسی از دیگران باشیم بلکه خوبیهائیکه به آنها می کنیم باید فقط بمنظور تامین مسرت باطن خودمان باشد . دیل کارنگی

خوشبختی شکل ظاهری ایمان است ،تا ایمان و امید و سخت کوشی نباشد ،هیچ کاری را نمی توان انجام داد . هلن کلر 


هر کاری که انجام می دهید در واقع دارید وقتتان را می فروشید . آن را ارزان نفروشید . برایان تریسی

کسی که دارای عزمی راسخ است ،جهان را مطابق میل خویش عوض می کند . گوته

مردان و زنان کهن در راه رسیدن به هدف ، یک آن هم نمی ایستند . ارد بزرگ

یک زندگی مطالعه نشده ،ارزش زیستن ندارد . سقراط
     
رویکرد شما نسبت به وقتتان تا حد زیادی میزان پیشرفت و موفقیت شما را تعیین می کند . برایان تریسی
    
فکر خوب معمار و آفریننده است . دیل کارنگی

نگاه مردان کهن ایستا نیست آنها دورانهای آینده را نیز به خوبی می بینند . ارد بزرگ

فکر نو بسیار ظریف و حساس است ،با یک ریشخند کوچک می میرد و کنایه ای کوچک آن را بسختی مجروح می کند . هربرت اسپنسر

انسان های برتر می توانند همزمان بر روی دو تفکر متضاد تمرکز کنند و به کار ادامه دهند ، یعنی هم دید دراز مدت داشته باشند و هم کوتاه مدت . برایان تریسی

هرگاه بتوانیم از نیروی تخیل به همان اندازه استفاده کنیم که از نیروی بصری استفاده می کنیم هر کاری انجام پذیر است . کارلایل

اگر نتوانیم به تبار خویش سامانی درست دهیم ، مانند این است که در خانه ایی بی دیوار زندگی می کنیم  . ارد بزرگ

نویسندگان ایرانی: حال و آینده

ادبیات ایران در دهه قبل و دهه ای که اکنون دو سال از آن می گذرد، به سوی ادبیاتی بی چالش پیش می رود و کوشش بسیاری از نویسندگان و شاعران جوان، این بوده که در درون جنبشی باشد که، برخلاف دهه های گذشته، رو به بازی های زبانی دارد و «بی معنایی» یا «معناگریزی» صفت بارز آن است. برای درک این روند باید اشاره ای به پای گیری ادبیات معاصر کرد. در این اشاره شاید مقایسه ای با برخی کشورها، که اکنون دوره پر رونقی را می گذرانند، خالی از فایده نباشد.

ادبیات معاصر ایران از همان آغاز، یعنی از پیدایش تا پیروزی نهضت مشروطه و پس از آن، همواره چشم به وقایع بیرونی داشته است. نویسندگان در اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی، نگاه امیدوارانه ای به جنبش سوسیال دمکراسی قفقاز و سوسیالیسم اجتماعی روسی داشتند. حتی برخی از آنان، مانند عبدالرحیم طالبوف و زین العابدین مراغه ای، یا در آن جا بالیدند و به بلوغ رسیدند و یا پس از بلوغ به آن جا مهاجرت کردند. در دهه ۱۳۲۰ شمسی (۱۹۴۵ میلادی)، بر اثر آشکار شدن خوی درنده فاشیسم و پیروزی نظامی شوروی، نه تنها در ایران، بلکه در بسیاری از ممالک گرایش به چپ شدت گرفت، تا آن جا که عدم تمایل به چپ، گونه ای همکاری با نیروهای فاشیسم و هواداران آن تلقی می شد. ظهور احزاب سیاسی متمایل به سوسیالیسم پس از سقوط پهلوی اول، در ایران این امر را جلوه بیش تر داد، تا آن جا که غالب نویسندگان به این سو کشیده شدند.

پس از کودتای مرداد ۱۳۳۲و تثبیت حکومت پهلوی دوم، اندیشه های سوسیال دموکراسی وسوسیالیستی، که روس ها منادی آن بودند، حدود یک دهه در محاق ماند. در دهه ۱۳۳۰ نویسندگان آمریکایی و غرب اروپا بیشتر مطرح شدند. چیزی که علاوه بر کنار گذاشتن نویسندگان چپ بیگانه این امر را تقویت کرد، سرخوردگی نویسندگان از عملکرد نیروهای طرفدار سوسیالیسم در برابر کودتابود. نویسندگان ما در این دهه به نویسندگانی مانند «ارنست همینگوی»، «ویلیام فاکز» و «آندره ژید» تمایل داشتند. در اوایل دهه چهل با رونق اگزیستانسیالیسم در فرانسه،آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی، نویسندگانی چون «ژان پل سارتر»، «آلبر کامو»، «اوژن یونسکو» و «ساموئل بکت»، هواداران فراوانی در ایران یافتند. این هواداری و رونق تا پیروزی انقلاب در ۱۳۵۷ ادامه داشت.

انقلاب اسلامی و پس از آن هشت سال نبرد در میادین جنگ بر ادبیات ایران تأثیر جدی داشت، تا آن جا که غالب تمایلات ادبی پیشین را بی رنگ کرد. در کنار این عامل باید فروپاشی کمونیسم را به عنوان یک آرمان در نظر داشت.

در دهه ۱۳۶۰ حرکتی شکل گرفت که برخی آن را حاصل کوشش نویسندگانی می دانند که سردمدارانش خود را نسل سوم و من آن را «نسل چهارم» می نامم. این نویسندگان عمدتاً جوانان قبل از انقلاب بودند که تجربه انقلاب و جنگ را پشت سر گذاشته بودند و اکنون عمیق تر به مسائل نگاه می کردند. نگاه آنان، هر چند ممکن است در سبک متأثر از نویسندگان اروپایی و آمریکایی باشد، بومی تر است و چالشی که آنان بازندگی و فرهنگ خود دارند، سرچشمه ای درونی دارد. اینان که اکنون در میان سالی اند، دل مشعولی هایی دارند که حاصل تجربیات تلخ و شیرین دو دهه گذشته در سطح ملی و بین المللی است.

این نسل در دهه ۱۹۹۰ میلادی، با شکستی آرمانی در سطح بین المللی روبه رو شد. فروپاشی مکتبی که نه تنها نویسندگان ایرانی، بلکه بسیاری از نویسندگان در گوشه و کنار جهان زیر چترش بودند، دوگونه برخورد را باعث شد: نویسندگانی که در سن کهولت یا در مرز آن بودند، غالباً سکوت کردند وحرکت فعلی را هر چند تأسف آور، اما تغییر ناپذیر می دانستند. این گروه در سن و سالی بودند که توان جسمی و روحی برای قدم گذاشتن در راه تازه نداشتند. نویسندگان جوان اما در آغاز راه بودند. اینان ناگهان با گذار هولناکی روبه رو شده بودند. شمار زیادی از اینان، لااقل در کشور ما به خود آمدند. چیستی و کیستی خود را کاویدند. هر چند توان های ذهنی در این کاویدن، همیشه یکسان و مطلوب نبوده است، اما نوید آینده ای را می دهد که ما به ادبیاتی برسیم که مهر و نشان خودمان را دشته باشد.

از جوانانی که پس از اینان در اواسط دهه ۷۰ و اوایل دهه هشتاد به چاپ آثارشان دست یازیدند، شمار زیادی به جنبشی تمایل دارند که به «پست مدرنیسم» موسوم است. این روند، دو نقیصه عمده دارد:

۱.عدم درک این نویسندگان از مفهوم پست مدرنیسم. آگاهی آنان، از حد مطالعه چند مقاله یا یک کتاب، آن هم با ترجمه مغلوط فراتر نمی رود. آنان نه شناختی از اصول پست مدرنیسم دارند و نه نمونه های برجسته آثار ادبی این جنبش را می شناسند.

۲. تضاد اجتماعی و فرهنگی جامعه ای که در آن برآمده اند، با فرهنگ پست مدرنیسم. باید یادآور شد که این روند، حد نهایی دور افتادن از نگرش به خود به عنوان نویسنده ایرانی در شرایط کنونی است. در این جا لازم می دانم مقایسه ای کنم با ادبیات آمریکایی لاتین که امروزه رونق جهانگیر دارد. جا دارد سخنی را از یکی از برجسته ترین نمایندگان این ادبیات نقل کنم تا این مقایسه آشکارتر شود. اوکتایو پاز، نویسنده و شاعر مکزیک و برنده جایزه نوبل می گوید: در قرن نوزدهم و اوایل بیستم، ما مصرف کننده ادبیاتی بودیم که در اسپانیا خلق می شد و به آمریکای لاتین می آمد. زوال استعمار اسپانیا در اواخر قرن نوزدهم و استقلال کشورها ما را هوشیار کرد و این سؤال را مطرح کرد که ما کیستیم. در اوایل دهه ۱۹۲۰ نویسندگانی مانند «خورخه لوئیس بورخس» و دیگران، جنبش ادبیات آمریکای لاتین را بنیان گذاشتند. اما چیزی که ما را نجات داد، جنگ داخلی اسپانیا بود که در ۱۹۳۹ با شکست آزادی خواهان و غلبه فاشیسم به پایان رسید. این مصادف بود با شروع جنگ دوم جهانی و باعث شد که خلق ادبی در اسپانیا با وقفه روبه رو شود. این دو رویداد بزرگ، راهی را پیش پای ما باز کرد. ما حالا باید خودمان خلق می کردیم. ما به خودمان آمدیم. خودمان از خودمان نوشتیم. هر چند نویسندگی را از دیگران آموخته بودیم (نقل به معنی).

این سخن پاز عکس روندی است که اکنون در ایران می گذرد. ما منتظریم کتابی از «ایتالوکالوینو» ترجمه شود تا تقلید از آن را شروع کنیم. تا کتابی از «ریموندکارور» و ترجمه می شود، ناگهان داستان هایی به سیاق آن به چاپ می رسد.

باید گفت تا نویسنده ایرانی به خود نیاید و به عنوان یک ایرانی در آغاز هزاره سوم با خود و فرهنگ خود چالش نداشته باشد، راه به جایی نمی برد. راه نویسندگان آمریکایی در خودکاوی، راه ماست و این امر را این نگره اصولی تأیید می کند که نویسندگان مطرح جهانی در دهه اول، بومی بوده اند و پس از آن جهانی شده اند؛ آن هم به دلیل بومی بودن شان. روسی تر از «چخوف» پیدا نمی کنیم؛ ایرلندی تر از «جویس»؛ انگلیس تر از «استرن»؛ فرانسوی تر از «دیدرو»؛  آلمانی تر از «گوته» و اسپانیایی تر از «سروانتس».

در پایان، وضعیت دو گروه، برای آینده، در خور توجه است: الف: نسل سوم ب: جوانانی که به سبک های جدید پست مدرنیستی روی آورده اند. به نظر می رسد که دستگاه های دولتی و مدنی و بنیادهای فرهنگی که اساسنامه و هدفشان کوشش در این زمینه است، این گروه را به خود وانهاده اند و مسأله را یا درک نکرده اند ویا از کنار آن با بی اعتنایی می گذرند؛ مثلاً نهادی مانند فرهنگستان، گویا وظیفه ای جز وضع لغت جدید برای خود نمی داند، در حالی که این نهاد و نهادهای مشابه می توانستند با طرح مسأله و ترغیب نویسندگان به بحث و جدل های پایه ای در شکل دادن این نویسندگان به سمت و سوی درست، به وظیفه تاریخی خود را عمل کند.

درک سمت وسوی درست، جز با همنشینی و گفت وگو با نویسندگانی، که گاه تجربیاتی همسان را از سرگذرانده اند، میسر نمی شود. از این رو کنفرانس های واقعی ونه صوری منطقه ای و جهانی و گشایش مسیری برای گفت و گوی نویسندگان ایرانی با همکاران منطقه ای و جهانی شان، می تواند به تبادل تجربیات یاری رساند.

ما جزیره منفرد نیستیم و آن چیز پیش رو داریم همسان و هم شکل است. پس تا به تفکر لااقل منطقه ای نرسیم، به آینده مطلوب نخواهیم رسید. این مسیر زمانی کامل خواهد شد که تعامل دائمی بین نویسندگان ایرانی از یک سو و نویسندگان جهان سوم و کشورهای پیشرفته برقرار باشد. تا زمانی که صدای دیگران نشنویم و صدای ما را نشنوند، را ه به جایی نخواهیم برد.