عطارنیشابوری
فرید الدین ابو حامد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحق عطار کدکنی است .ولاد تش به سال 537 در کدکن از توابع نیشابور است . پدر عطارهمواره آرزو داشت تا پسرش درجا ت کمال را طی کند و بعد بعنوان جانشین پدر کمر به خدمت خلق ببندد .یکی از تلخ ترین اتفاقات دوران زندگی عطار در سن 30 سالگی برایوی رخ داد واین اتفاق مرگ همسرش بود و او را داغدار نمود و باعث شد که عطار به سرودن شعر درباره ی همسرش بپردازد .
دیوان اشعار :
هر کس رخ تو بدید حیران ماند وز لعل لب تو لب به دندان ماند
وانکس که سر زلف پریشان تو دید کافر با شد اگر مسلمان ماند
از آثار عطار می توان به : ((اسرار نامه)) - ((الهی نامه)) - ((مصیبت نامه)) - ((جواهرالذات)) - ((وصیت نامه)) - ((منطق الطیر)) - ((بلبل نامه)) - ((حیدر نامه)) - ((شتر نامه)) - ((مختار نامه)) - ((شاهنامه)) - ((خسرو نامه)) - ((دیوان غزلیات))- ((قصاید)) - ((رباعیات)) - ((مظهر العجایب)) - ((هیلاج نامه)) - ((لسان الغیب)) - ((مفتاح و الفتوح)) - ((بیسر نامه)) اشاره کرد .
سر انجام وی در سال 618 بدنبا ل فتنه سراسری چنگیز زمانی که
در زندادن بسر می برد توسط جلاد مغول زخم خورد و زمانی که
داشت به مرگ نزدیک می شد با خون خود که زمین ریخته شده بود.
نوشت :
در کوی تو رسم سر فرازی این است مستان ترا کمینه بازی این است
با این همه رتبه هیچ نتوانم گفت شاید که تو را بنده نوازی این است
و در این هنگام بود که در گذشت .